...for every single memory, has become a part of me

دلم تنگ شده...

و بیشتر از اینکه برای کسی باشد، برای چیزی ست، برای چیزهاییست که نمی دانم باز من سهل انگاری کردم و گمشان کردم یا هیچ تقصیر من نبوده است...

دلم تنگ شده برای قلبم...

برای قلبم که می تپید برای لحظه هایی، بیرون رفتنی، دیدار دوستی، با هم بودنی...

دلم تنگ شده برای کلمات....

برای کلماتی که لازم نبود برای گفتن تک تک شان هزار بار فکر کنم، لازم نبود یکی در میان کلماتم را نگفته قورت بدهم...

دلم تنگ شده برای دوستان...

برای دوستانی که بعداز"سلام، چه خبر؟" هزار حرف نگفته داشتیم و آنقدر حرف می زدیم که دیر شود، دیر شود برای باز هم حرف زدن، و باز یک دنیا حرف نزده را بگذاریم برای دفعه بعد...

دلم تنگ شده برای نگاههای مشتاق، برای ورجه وورجه کردن هایی که پایه می خواهد، برای دستی که بکشدم ببردم موزه هنرهای معاصر و من اول هی غر بزنم و بعد بگویم چه خوش گذشت، خوب کردی مرا آوردی....

دلم تنگ شده برای پایی که پا به پایم راه برود و هرچه بپرسم خسته شدی؟ بگوید نه !...

دلم تنگ شده برای حوصله ای که با من سر برود...

گم شده ام....دور شده ام...اینجا سرزمین من نیست. اینجا آفتابش سوزان نیست...

من همه آن چیزها را به غایت می خواهم...

 

و تو شاید نفهمی عمق فاجعه را درون من و اینکه لحظه هایم چقدر خالی شده است...خالی از احساس..

خالی از تک تک آن ذره هایی که لحظه را برایم به ابدیت بدل می کنند...

نظرات 5 + ارسال نظر
ستایش چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:23 ق.ظ http://farofu.blogfa.com

:)....
می فهمم........
من ولی هنوز هم سعی می کنم هر از گاهی ... ماهی یک بار حداقل... دستی بشم و ۲ نفر رو بکشم بیرون و مثل جوونها شلوغ کنیم و .. بخندیم و چرت و پرت بگیم و.....
ولی اون نامردها هیچ وقت با من موزه هنرهای معاصر نیومدن:(.... دلم خواست!

فرشته جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:47 ق.ظ http://www.vahedarhichestan.blogfa.com

سلام زیبا بود
به منم سری بزن

مجتبا - هملت نوشت شنبه 29 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:11 ق.ظ http://mian.persianblog.com

چه عجیب ... مثل بسیار چیزهای این جهان ... من نیز دلم برای این چیز های تنگ شده است .. همانند خیلی چیزهای دیگر ... همانند خیلی آدمهای دیگر ...

رسول نمازی سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:38 ق.ظ http://analytic.blogfa.com

در مورد نسبیت حقیقت نمی دونم دقیقا دنبال چی می گردی. مشکل خاصی مد نظرت هست ؟ اگه هست سئوال کن ببینم می تونم جواب بدم یا نه. اما جمله دومت رو نفهمیدم ... دو خط همگرا یعنی چی ؟

پاییزبانو سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:37 ب.ظ http://http://paeezbanoo.blogfa.com/

سلام
دلتنگ کدام آفتاب سوزانی؟وقتی.........
تو هم دلت برا ی پرسه های بی خیالی تنگ شده؟ روزهای باران نباریده اما نم دار را دیده ایی؟
وقتی همگامی نیست تا لحظه هایت را به مهمانی دستانش ببری؟
آسمان بر سرم آوار میشود........
همییشه ابر یعنی: احساس میکنم که تنها مانده ام
راستی قلمت هرگز بی درد مباد حس شیرین دلتنگیم ازیاد رفته بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد